عوامل مؤثر بر جذب عناصر غذایی از طریق برگ عبارتند از: نور، درجه حرارت، رطوبت نسبی، سن برگ، حالتهای تغذیهای برگ، فرم شیمیایی عنصر مورد استفاده و مواد خیس کننده که در اینجا به شرح هر کدام از این عوامل به طور جداگانه پرداخته میشود.
نور
به طور کلی عوامل محیطی میتوانند بر جذب برگی توسط تأثیر گذاشتن بر توسعه کوتیکول و یا به وسیله اثر گذاشتن روی پروسههای فیزیولوژیکی که وابسته به مکانیسم جذب فعال هستند، مؤثر واقع گردند. البته بسته به گونه گیاه ممکن است نور اثرات متفاوتی داشته باشد، زیرا مشاهده شده میزان کوتین و یا مومهای کوتیکولی و ضخامت کوتیکول، در شدتهای نور زیاد بیشتر از شدتهای پایین، در گیاهان کلم، اکالیپتوس، غلات و میخک میباشد.
Leece و همکاران گزارش کردند که گسترش موم روی سطح زیرین برگهای آلو در طی فصل رشد با افزایش شدت نور رابطه مستقیم دارد. بنابراین آنها نتیجه گرفتند که در بهار، زمانی که مومهای سطح زیرین برگ کاملاً توسعه نیافتهاند جذب برگی در حد ماکزیمم است از طرف دیگر این آزمایشها نشان میدهند که نور باعث تسریع جذب برگی اوره توسط برگهای سیب و پتاسیم توسط برگهای ذرت و یون فسفات (-PO43) توسط برگهای لوبیا گردیده است.
درجه حرارت هوا
درجه حرارت هوا نیز بر جذب برگی عناصر غذایی از سطح برگ، اثرات متفاوتی دارد به طوری که دیده شده در تنباکو درجه حرارت بالا، ذخیره مومها را در سطح برگ افزایش میدهد. در حالی که در آلو، دمای پایین سبب بروز چنین عکسالعملی گردیده است. به طور کلی دمای بالای سطح برگ، تولید موم را افزایش میدهد ولی توسعه سطح برگ در دماهای بالا سریعتر از خروج موم صورت میگیرد.
بنابراین میزان موم در واحد سطح کمتر است. درجه حرارتهای بالای هوا، در طی مرحله توسعه برگ در بهار، اثر مثبتی روی جذب برگی دارد. با این وجود اثر دما روی توسعه مومها بستگی به گونه گیاه نیز دارد. در برگهای سیب، با وجود این که درجه حرارتهای بالا باعث افزایش آلکانها و استرهای موجود در موم گردیده ولی به طور کلی هیچ اثری از درجه حرارت روی میزان مومهای سطحی دیده نشده است و دما جذب را در برگهایی که در شرایط مساوی محیطی توسعه یافتهاند تحت تأثیر قرار میدهد و در جایی که خشک شدن محلول در سطح برگ عامل محدود کننده نیست، مشخص گردید. افزایش درجه حرارت جذب یون فسفات را توسط برگهای لوبیا افزایش میدهد.
در مقابل آزمایش دیگری (Cook & Boyton) نشان میدهد که جذب اوره توسط برگهای سیب در دماهای پایین بیشتر است. احتمالاً این جذب بیشتر به خاطر اثر کاهش دما در افزایش رطوبت نسبی میباشد.
رطوبت نسبی
محققان نشان دادهاند که میزان فسفات جذب شده توسط برگهای لوبیا وقتی سطوح تیمار شده مرطوب نگه داشته شوند، در مقایسه با آنهایی که در شرایط خشک قرار میگیرند دو برابر است. همچنین در آزمایش دیگر مشخص گردیده که خشک شدن سطح برگ، جذب مس و منیزیم را توسط برگهای سیب و جذب فسفات را توسط برگهای داودی کاهش داده است.
بنابراین این مسئله از نظر کاربردی حائز اهمیت است که محلولپاشی در موقعی از روز انجام شود که رطوبت نسبی بالا باشد. بدین منظور توصیه میگردد حتیالمقدور محلولپاشی در صبح یا عصر انجام شود. انجام آبیاری قبل یا بعد از عمل محلولپاشی باعث افزایش رطوبت محیط و در نتیجه افزایش جذب برگی میگردد.
سن برگ
به طور کلی بین سن برگ و میزان جذب برگی، ترکیبهای غذایی، ارتباط وجود دارد. مقاومت بالای برگهای پیر سیب به صدمات ناشی از علفکش 24D در مقایسه با برگهای جوان به کوتیکول توسعه یافته آنها نسبت داده میشود. مشخص گردیده است که برگهای انتهایی سیب رقم مکاینتاش در یک دوره 2 ساعته، اوره را به میزان دو برابر بیشتر از برگهای قاعدهای جذب مینمایند. همچنین معلوم شده است که جذب فسفر توسط برگهای جوان سیب بیشتر از برگهای پیر صورت میگیرد.
احتمال میرود که هم مومها و هم کوتیکول برگهای جوان در آن بررسیها کاملاً توسعه نیافته باشد بنابراین محلولها در بافت برگهای جوان بیشتر نفوذ میکنند.
از طرف دیگر در یک آزمایش، با به کار بردن ازت رادیواکتیو (15N) مشخص گردید که برگهای تیمار شده سیب و گیلاس با محلول اوره 8 درصد در طی پاییز، ازت بیشتری از برگهای تیمار شده با اوره 5 درصد در اواخر بهار، یا اوایل تابستان جذب میکنند. این نتایج نشان میدهد که لزوماً سن برگ به تنهایی عهدهدار تفاوتهای جذب برگی اوره نیست، زیرا غلظت بالاتر اوره در صورتی که در پاییز استفاده شود میتواند باعث سرعت بخشیدن به جذب آن گردد.
در برگهای سیب (در حدود 4 ماه سن) معلوم شده است که 50 درصد اوره محلولپاشی شده (از یک محلول 5 درصد اوره) در عرض 24 ساعت جذب میگردد. این مقایسه با مطالعه انجام شده توسط Cookو Boyton مبنی بر اینکه برگهای سیب یک تا سه ماهه 80 درصد اوره به کار رفته را از یک محلول 1 درصد جذب کردهاند به خوبی مطابقت دارد. بنابراین نتایج آزمایشهای فوق نشان میدهند که علیرغم پیری برگها در آخر فصل هنوز جذب برگ امکانپذیر میباشد.
حالتهای تغذیهای درخت
زمانی که گیاه دچار کمبود عنصری باشد با محلولپاشی آن عنصر، جذب بیشتر و سریعتر انجام میشود، ولی در سیب مشخص شده است در صورتی که میزان ازت گیاه بالا باشد، جذب اوره برگپاشی شده نیز بیشتر میشود. Forshey نشان داد که محلولپاشی با سولفات منیزیم، در سیبهای با ازت کافی به طور رضایتبخشی علائم کمبود منیزیم را تعدیل میکند.
همچنین بررسیهای دیگر نشان میدهد که حالتهای ازت بالا در گیاه، جذب منیزیم را توسط برگ و ریشه گیاه تحریک میکند. همانطور که قبلاً نیز اشاره شد هر چه فعالیت متابولیکی گیاه بیشتر باشد جذب فعال عناصر که مستلزم صرف انرژی میباشند از طریق برگ نیز بیشتر میگردد. بنابراین یکی از اثرات وضع مناسب تغذیهای گیاه در بالا بردن جذب برگی عناصر از این طریق اعمال میشود.
فرم شیمیایی عنصر مورد استفاده
از مهمترین عوامل مؤثر در گزینش موادی که برای محلولپاشی مصرف میشوند، خطر سوختگی برگ و میزان جذب عنصر یا عناصر موجود در ترکیب است. اثر هر محلول بر سوختگی برگی با تفاوت فشار اسمزی بین محلول مصرف شده و شیره سلولی مشخص میگردد. اگر فشار اسمزی محلول بیش از فشار اسمزی شیره سلولی باشد، آب از انساج گیاهی خارج گشته و سوختگی حاصل میشود.
تفاوت فاحشی بین فشار اسمزی تولید شده به وسیله مواد کودی مختلف وجود دارد. در بین منابع ازتی، اوره کمترین فشار اسمزی تولید شده را برای هر واحد ازت تولید میکند.
در مورد ازت مشاهده شده که محلولپاشی با غلظت 2600ppm به مقدار اوره، نیترات کلسیم یا سولفات آمونیوم سطح ازت برگ را به اندازه مساوی افزایش میدهند. بنابراین چنین نتیجهگیری میشود که ترکیب ازته نمیتواند میزان جذب برگی آن عنصر را تحت تأثیر قرار دهد. این در حالی است که نیترات کلسیم و سولفات آمونیوم در غلظت فوق باعث آسیبدیدگی برگ میشوند ولی اوره چنین اثری را نداشته است.
همچنین آزمایشهای دیگر مشخص کردهاند که استفاده از نیترات سدیم NaNO3، سولفات آمونیوم و نیترات روی (2(NO3)Zn) نیز در هلو هیچ برتری را بر اوره نشان نداده است و از آنجایی که سولفات و نیترات و مخصوصاً نیترات روی باعث آسیبدیدگی برگها میشوند استفاده از آنها به جای اوره، صحیح به نظر نمیرسد.
با توجه به موارد فوق و با توجه به سهولت انحلال اوره و عدم پتانسیل برگسوزی آن، استفاده از اوره نسبت به سایر ترکیبات ازت ترجیح داده میشود.
ترکیبات مختلف منیزیم به نسبتهای مختلف، توسط برگهای سیب جذب میگردند. گزارش شده است که برگهای سیب حتی قادرند تا 90 درصد از کلرور منیزیم به کار رفته را جذب نمایند.
در مورد استفاده از ترکیبات روی برای گرفتن نتایج مطلوب استفاده از سولفات روی توصیه میشود.
فرمهای کلاته شده عناصر غذایی به طور گستردهای میتوانند در برگپاشی استفاده شوند. مخصوصاً کلاتهای آهن که کارایی آنها در مقایسه با نمکهای معدنی (احتمالاً به خاطر تحرک زیادشان در گیاه) بسیار بالاتر است.
pH محلول
pH محلول در جذب عناصر غذایی معین توسط برگ و میوهها مؤثر است. به طور کلی در گیاهان مختلف جذب عناصر غذایی در pHهای متفاوتی صورت میگیرد. برای مثال جذب اوره توسط برگهای سیب در پ-هاش بین 5/4 تا 6/6 بیشترین مقدار و در پ-هاش 8 متوسط و در پ-هاش 7/3 پایینترین مقدار را دارد. حد مطلوب pH برای جذب کلسیم توسط میوه گیلاس از محلول کلرور کلسیم برابر 7 است. برگهای داودی فسفر را در pH 3 سریعتر جذب میکنند ولی بافت برگ در این pH دچار نکروز شدید میگردد.
حداکثر جذب فسفر با استفاده از فسفات سدیم در pH 3-7 و با استفاده از فسفات پتاسیم در ph 7-10 صورت میگیرد، ولی pH معمولاً اثری روی جذب فسفر از فسفات آمونیوم یا از فسفات کلسیم ندارد.
گزارش شده که اضافه کردن اوره به محلولهای غذایی مختلف کارایی محلولپاشی حاوی فسفر، منگنز، گوگرد، منیزیم، آهن و روی را در گونههای مختلف افزایش میدهد.
خیس کنندهها یا مویانها
این مواد میتوانند خیس شدن برگ را به خوبی با پایین آوردن کشش سطحی مایع و متعاقب آن کم شدن زاویه تماس بین مایع و سطح برگ تسهیل نمایند و خیس شدن کامل، موقعی صورت میگیرد که این زاویه تماس صفر باشد. کشش سطحی پایین نفوذ روزنهای را نیز تسهیل میکند، زیرا نفوذ روزنهای به طور معکوس به کشش سطحی محلول بستگی دارد. به طور کلی مکانیزم عمل مویانها را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
1- کاهش یا حذف لایه هوا بین محلول و برگ
2- کاهش کشش سطحی بین منطقه میکروسکوپی قطبی و غیرقطبی کوتیکول
3- به عنوان یک حلال کمکی با ماده حل کننده در نفوذ کوتیکولی عمل مینماید.
4- افزایش دهنده یا تحریک کننده نفوذ روزنهای
5- افزایش حرکت اپوپلاسمی و فضای بین دیواره سلولی و پلاسمالما
6- به عنوان یک مرطوب کننده، خشک شدن محلول را به تأخیر میاندازد و یکی از مویانهایی که میتوان به طور مؤثر به کاربرد مایع ظرفشویی سیتووت میباشد.
منبع: فیزیولوژی و چگونگی جذب عناصر غذایی از طریق محلولپاشی در درختان میوه، محسن پیرمرادیان، سازمان جهاد کشاورزی اصفهان، 1377.